فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ingenious

ɪnˈdʒiːniəs ɪnˈdʒiːniəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خلاق، مبتکر، باهوش، ماهر (شخص)، ابتکاری (وسیله و غیره) مبتکرانه، خلاقانه، بدیع، ماهرانه، استادانه (عمل و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Another ingenious Englishman invented the weaving machine.

یک مبتکر انگلیسی دیگر ماشین بافندگی را اختراع کرد.

The engineer designed an ingenious device.

این مهندس دستگاهی ابتکاری طراحی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ingenious

  1. adjective clever; brilliant
    Synonyms:
    intelligent bright able skillful clever gifted adroit shrewd resourceful creative original inventive innovative cunning crafty dexterous ready sly artistic imaginative canny innovational innovatory deviceful subtle
    Antonyms:
    stupid dumb ignorant incompetent inept awkward

ارجاع به لغت ingenious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ingenious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingenious

لغات نزدیک ingenious

پیشنهاد بهبود معانی