امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Innovative

ˈɪnəˌveɪtɪv ˈɪnəvətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more innovative
  • صفت عالی:

    most innovative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
نوآورانه، مبتکرانه، بدعت‌آمیز، ابداعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The company's innovative approach to problem-solving has allowed them to stay ahead of their competitors.
- رویکرد نوآورانه‌ی شرکت نسبت به حل مسئله باعث شده که سرآمد رقبایشان باشند.
- The innovative technology revolutionized the way we communicate.
- تکنولوژی نوآورانه شیوه‌ی برقراری ارتباطمان را تغییر داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innovative

  1. adjective creative
    Synonyms:
    avant-garde breaking new ground contemporary cutting-edge deviceful ingenious innovational innovatory inventive just out leading-edge new newfangled original originative state-of-the-art
    Antonyms:
    customary habitual old traditional uncreative unimaginative

لغات هم‌خانواده innovative

ارجاع به لغت innovative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innovative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innovative

لغات نزدیک innovative

پیشنهاد بهبود معانی