نوظهور، من در آوردی، متجدد، مد تازه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He swore he would never wear those newfangled shoes.
او قسم خورد که هرگز آن کفشهای باب روز را نخواهد پوشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «newfangled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/newfangled