فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

New-fashioned

ˈnuːˈfæʃʌnd ˈnjuːˈfæʃənd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تازه‌مدشده، تازه رواج‌یافته، نورواج

The new-fashioned curtains added a modern and stylish touch to the living room.

پرده‌های تازه‌مدشده به اتاق نشیمن حسی مدرن و شیک افزودند.

the net-fashioned dress

لباس نورواج

adjective

به‌روز، مدرن، امروزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The net-fashioned software made it easier for businesses to manage their finances.

این نرم‌افزار به‌روز، مدیریت امور مالی را برای کسب‌وکارها آسان‌تر کرده است.

The website's design is net-fashioned.

طراحی این وب‌سایت امروزی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد new-fashioned

  1. adjective up to date
    Synonyms:
    current stylish avant-garde

ارجاع به لغت new-fashioned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «new-fashioned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/new-fashioned

لغات نزدیک new-fashioned

پیشنهاد بهبود معانی