با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Avant-garde

ˌævɑːŋ ˈɡɑːrd ˌævɒŋ ˈɡɑːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
(در هنر و ادبیات و غیره) پیشگام، پیشرو، جلودار، پیشتاز(ان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Eugene Ionesco, the leader of the avant-garde of French writers
- یوجین ایونسکو رهبر نویسندگان پیشگام فرانسه
noun adjective
وابسته به مکتبهای هنری نوین و غیر سنتی (و مورد بحث و جنجال)
- He detests avant-garde poetry.
- او از شعر پیشگام بیزار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد avant-garde

  1. adjective unconventional, forward-looking
    Synonyms: beat, experimental, head, hip, innovative, lead, leading-edge, liberal, new, new wave, pioneering, progressive, radical, state-of-the-art, vanguard
    Antonyms: conservative, conventional

ارجاع به لغت avant-garde

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «avant-garde» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/avant-garde

لغات نزدیک avant-garde

پیشنهاد بهبود معانی