آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ تیر ۱۴۰۳

    Hip

    hɪp hɪp

    گذشته‌ی ساده:

    hipped

    شکل سوم:

    hipped

    وجه وصفی حال:

    hipping

    شکل جمع:

    hips

    صفت تفضیلی:

    hipper

    صفت عالی:

    hippest

    معنی hip | جمله با hip

    noun countable B2

    کالبدشناسی کفل (قسمت میان ران و تهیگاه)، (در جمع) باسن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    The dancer moved her hips.

    رقصنده باسنش را حرکت داد.

    My skirt was a bit tight across the hip.

    دامن من در قسمت کفل کمی تنگ بود.

    noun

    کالبدشناسی مفصل ران، مفصل هیپ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He fell and injured his hip during the football game.

    او در جریان بازی فوتبال زمین خورد و مفصل رانش آسیب دید.

    Her hip ached after running a marathon.

    مفصل هیپ او پس از دو ماراتن درد می‌کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی میوه میوه‌ی گل سرخ (میوه‌ی کاذبی که از بوته‌ی گل سرخ به دست می‌آید)

    The sweet fragrance of the hip filled the air.

    رایحه‌ی شیرین میوه‌ی گل سرخ فضا را پر کرده بود.

    I love picking hips from my garden.

    عاشق چیدن میوه‌های گل سرخ از باغم هستم.

    adjective informal

    شیک، تومُد

    She always wears the hippest clothes.

    اون همیشه شیک‌ترین لباس‌ها رو می‌پوشه.

    My friend is so hip.

    دوستم خیلی تومُده.

    exclamation interjection

    هیپ (ندایی که هنگام هورا کشیدن سر می‌دهند)

    Hip, hip! We are the champions!

    هیپ، هیپ! ما قهرمانیم!

    Hip, hip, hooray! Let's celebrate!

    هیپ، هیپ، هورا! بیایید جشن بگیریم!

    noun

    معماری تاج‌بام

    The architect suggested installing a distinctive hip on the roof to give the house a unique look.

    معمار پیشنهاد کرد که تاج‌بام متمایزی روی بام تعبیه شود تا ظاهری منحصر‌به‌فرد به خانه بدهد.

    The hip of the roof provided extra stability in high winds

    تاج‌بام سقف در بادهای شدید استحکام بیشتری به وجود می‌آورد.

    adjective

    آگاه (با to می‌آید)

    The professor is hip to the latest research in his field.

    پروفسور از آخرین تحقیقات در زمینه‌ی خود آگاه است.

    The detective was hip to the criminal's plan.

    کارآگاه از نقشه‌ی مجرم آگاه بود.

    verb - transitive

    آگاه کردن

    She hipped me to the upcoming event.

    او من را از رویداد آتی آگاه کرد.

    Please hip everyone to the new policy.

    لطفاً همه را از سیاست جدید آگاه کنید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hip

    1. adjective fashionable, stylish
      Synonyms:
      stylish trendy popular modern current new cool smart modish in vogue in style hot contemporary with it latest mod chic sophisticated trendsetting all the rage latest thing now natty faddy chichi

    سوال‌های رایج hip

    گذشته‌ی ساده hip چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hip در زبان انگلیسی hipped است.

    شکل سوم hip چی میشه؟

    شکل سوم hip در زبان انگلیسی hipped است.

    شکل جمع hip چی میشه؟

    شکل جمع hip در زبان انگلیسی hips است.

    وجه وصفی حال hip چی میشه؟

    وجه وصفی حال hip در زبان انگلیسی hipping است.

    صفت تفضیلی hip چی میشه؟

    صفت تفضیلی hip در زبان انگلیسی hipper است.

    صفت عالی hip چی میشه؟

    صفت عالی hip در زبان انگلیسی hippest است.

    ارجاع به لغت hip

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hip

    لغات نزدیک hip

    • - hinterland
    • - hints and tips
    • - hip
    • - hip and thigh
    • - hip joint
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.