صفت تفضیلی:
shrewderصفت عالی:
shrewdestزیرک، باهوش، زرنگ، تیزهوش، هوشمندانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shrewd businessman took advantage of the market trends.
آن تاجر زیرک از روندهای بازار به نفع خود استفاده کرد.
He made a shrewd investment in the stock market.
او سرمایهگذاری زیرکانهای در بازار بورس انجام داد.
The company’s shrewd strategy led to an increase in profits.
استراتژی هوشمندانهی شرکت منجر به افزایش سود شد.
He was shrewd enough to recognize the risks before signing the contract.
او آنقدر تیزهوش بود که قبلاز امضای قرارداد خطرات را تشخیص دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shrewd» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shrewd