شکل نوشتاری دیگر این لغت: far-sighted
دوراندیش، آیندهنگر، عاقبتبین (شخص)، دوراندیشانه، آیندهنگرانه (نگرش و غیره)
The farsighted decision to invest in renewable energy has proven to be a wise choice for the company.
تصمیم دوراندیشانه برای سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، انتخاب عاقلانهای برای این شرکت محسوب میشود.
The far-sighted architect designed the building with future expansion in mind.
معمار دوراندیش ساختمان را با در نظر گرفتن گسترش در آینده طراحی کرد.
انگلیسی آمریکایی پزشکی دوربین (مربوط به شخصی که میتواند چیزهای دور را بهوضوح ببیند اما نمیتواند چیزهای نزدیک را بهوضوح ببیند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The farsighted hiker marveled at the breathtaking views from the mountaintop, but had difficulty reading the trail map in his hands.
کوهنورد دوربین از مناظر خیرهکنندهی از بالای کوه شگفتزده شد اما در خواندن نقشهی مسیر که در دستانش بود، مشکل داشت.
The farsighted man could easily read the signs on the highway, but struggled to see the small print in his book.
مرد دوربین بهراحتی میتوانست تابلوهای بزرگراه را بخواند اما برای دیدن حروف کوچک کتابش بهسختی تلاش میکرد.
دوربین، تیزچشم
The farsighted eagle spotted its prey from high up in the sky.
عقاب تیزچشم طعمهاش را از بالا در آسمان دید.
The farsighted captain navigated the ship through treacherous waters with ease.
ناخدای دوربین کشتی را بهراحتی در آبهای خطرناک هدایت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «farsighted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/farsighted