آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ مهر ۱۴۰۲

    Farsighted

    ˈfɑːrˌsaɪtəd ˈfɑːˌsaɪtəd

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: far-sighted


    معنی farsighted | جمله با farsighted

    adjective

    دوراندیش، آینده‌نگر، عاقبت‌بین (شخص)، دوراندیشانه، آینده‌نگرانه (نگرش و غیره)

    The farsighted decision to invest in renewable energy has proven to be a wise choice for the company.

    تصمیم دوراندیشانه برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر، انتخاب عاقلانه‌ای برای این شرکت محسوب می‌شود.

    The far-sighted architect designed the building with future expansion in mind.

    معمار دوراندیش ساختمان را با در نظر گرفتن گسترش در آینده طراحی کرد.

    adjective

    انگلیسی آمریکایی پزشکی دوربین (مربوط به شخصی که می‌تواند چیزهای دور را به‌وضوح ببیند اما نمی‌تواند چیزهای نزدیک را به‌وضوح ببیند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The farsighted hiker marveled at the breathtaking views from the mountaintop, but had difficulty reading the trail map in his hands.

    کوهنورد دوربین از مناظر خیره‌کننده‌ی از بالای کوه شگفت‌زده شد اما در خواندن نقشه‌ی مسیر که در دستانش بود، مشکل داشت.

    The farsighted man could easily read the signs on the highway, but struggled to see the small print in his book.

    مرد دوربین به‌راحتی می‌توانست تابلوهای بزرگراه را بخواند اما برای دیدن حروف کوچک کتابش به‌سختی تلاش می‌کرد.

    adjective

    دوربین، تیزچشم

    The farsighted eagle spotted its prey from high up in the sky.

    عقاب تیزچشم طعمه‌اش را از بالا در آسمان دید.

    The farsighted captain navigated the ship through treacherous waters with ease.

    ناخدای دوربین کشتی را به‌راحتی در آب‌های خطرناک هدایت کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد farsighted

    1. adjective perceptive
      Synonyms:
      wise shrewd discerning sagacious acute judicious prudent canny sage clairvoyant prescient commonsensical levelheaded cool-headed well-balanced far-seeing provident cautious politic
      Antonyms:
      unwise shortsighted rash nearsighted myopic

    ارجاع به لغت farsighted

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «farsighted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/farsighted

    لغات نزدیک farsighted

    • - farrow
    • - farseeing
    • - farsighted
    • - fart
    • - fart around
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.