Prescient

ˈpreʃnt / / ˈpriː- ˈpresiənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
عالم به غیب یا آینده، قبلاً آگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prescient

  1. adjective characterized by foresight
    Synonyms:
    cautious perceptive foresighted farsighted visionary

ارجاع به لغت prescient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prescient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prescient

لغات نزدیک prescient

پیشنهاد بهبود معانی