آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ شهریور ۱۴۰۴

    Fart

    fɑːrt fɑːt

    گذشته‌ی ساده:

    farted

    شکل سوم:

    farted

    سوم‌شخص مفرد:

    farts

    وجه وصفی حال:

    farting

    شکل جمع:

    farts

    معنی fart | جمله با fart

    verb - intransitive informal

    گوزیدن

    fart, گوزیدن

    He couldn’t stop laughing after his friend accidentally farted.

    وقتی دوستش ناخواسته گوزید، نتوانست جلوی خنده‌اش را بگیرد.

    He farted loudly during the meeting.

    او در جلسه با صدای بلند گوزید.

    noun countable

    ناپسند پدرسوخته، نکبت، آدم نفرت‌انگیز، خسته‌کننده، اعصاب‌خردکن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Stop acting like an old fart and join the game.

    این‌قدر مثل پیرمرد اعصاب‌خردکن رفتار نکن و بیا تو بازی شرکت کن.

    I can’t stand that fart; he ruins every conversation.

    من نمی‌توانم آن آدم نکبت را تحمل کنم؛ او هر گفت‌وگویی را خراب می‌کند.

    noun countable informal

    گوز

    The sound of a fart broke the silence in the room.

    صدای گوز، سکوت اتاق را شکست.

    She tried to hold in a fart during the meeting.

    او سعی کرد در جلسه، جلوی گوز خود را بگیرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fart

    1. noun flatulence
      Synonyms:
      gas wind vapors
    1. verb expel gas
      Synonyms:
      pass gas break wind toot cut one rip one cut the cheese

    Phrasal verbs

    fart around

    کس‌چرخ زدن، وقت‌کشی کردن، دور کون خود چرخیدن، وقت خود را به بطالت گذراندن

    Idioms

    fart around

    کس‌چرخ زدن، وقت‌کشی کردن، دور کون خود چرخیدن، وقت خود را به بطالت گذراندن

    سوال‌های رایج fart

    گذشته‌ی ساده fart چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fart در زبان انگلیسی farted است.

    شکل سوم fart چی میشه؟

    شکل سوم fart در زبان انگلیسی farted است.

    شکل جمع fart چی میشه؟

    شکل جمع fart در زبان انگلیسی farts است.

    وجه وصفی حال fart چی میشه؟

    وجه وصفی حال fart در زبان انگلیسی farting است.

    سوم‌شخص مفرد fart چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fart در زبان انگلیسی farts است.

    ارجاع به لغت fart

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fart

    لغات نزدیک fart

    • - farseeing
    • - farsighted
    • - fart
    • - fart around
    • - farther
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.