Break Wind

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

idiom
گوزیدن، چسیدن، ضرطه در کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
idiom
گوزیدن، چسیدن، گوز دادن، ضرطه دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break wind

  1. verb pass gas
    Synonyms: cut one, cut the cheese, fart, let her rip, rip one

ارجاع به لغت break wind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break wind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-wind

لغات نزدیک break wind

پیشنهاد بهبود معانی