آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Unwise

    ˌʌnˈwaɪz ˌʌnˈwaɪz

    معنی unwise

    adjective C2

    نادان، جاهل، غیرعاقلانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unwise

    1. adjective stupid, irresponsible
      Synonyms:
      foolish silly thoughtless inappropriate immature irresponsible ill-advised injudicious unintelligent childish imprudent reckless ill-considered inane naive misguided shortsighted unsound inadvisable unfortunate witless rash indiscreet improvident impolitic inept
      Antonyms:
      responsible wise thoughtful sagacious

    ارجاع به لغت unwise

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unwise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unwise

    لغات نزدیک unwise

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    recap Excellency toolbox gnarly go climbing go Dutch go fly a kite go jogging go on a diet go overboard go past go skiing go straight go surfing go through the roof تیزتک ثبات لهجه جراحت وابسته به موضوع مجروح طایفه ضمیر ساطع ساطع شدن ساطع کردن طاووس‌ چاوش کاووس اطلاق