امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Inane

    ɪˈneɪn ɪˈneɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more inane

    • صفت عالی:

      most inane

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    تهی، بی‌مغز، پوچ، چرند، فضای نامحدود، احمق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - an inane remark
    - گفته‌ی احمقانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inane

    1. adjective stupid
      Synonyms:
      foolish silly asinine ridiculous absurd idiotic meaningless pointless fatuous laughable unintelligent empty vacant vapid mindless senseless futile weak frivolous insipid puerile vacuous vain worthless daft illogical imbecilic jejune flat trifling harebrained wishy-washy innocuous sappy
      Antonyms:
      intelligent smart bright

    ارجاع به لغت inane

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inane

    لغات نزدیک inane

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی