Innocuous

ɪˈnɑːkjuəs ɪˈnɒkjuəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more innocuous
  • صفت عالی:

    most innocuous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌ضرر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- an innocuous insect
- حشره‌ی بی‌آزار
- Numerous tests have proven that this substance is innocuous.
- آزمایش‌های متعدد ثابت کرده‌اند که این ماده بی‌زیان است.
- an innocuous snake
- مار بی‌زهر
- an innocuous speech
- نطق بی‌بو و خاصیت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innocuous

  1. adjective harmless
    Synonyms: banal, bland, flat, innocent, innoxious, inobnoxious, inoffensive, insipid, jejune, kind, painless, safe, sapless, unobjectionable, unoffending, weak
    Antonyms: bad, damaging, destructive, harmful, hurtful, injurious

ارجاع به لغت innocuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innocuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innocuous

لغات نزدیک innocuous

پیشنهاد بهبود معانی