Inoffensive

    ˌɪnəˈfensɪv ˌɪnəˈfensɪv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more inoffensive

    • صفت عالی:

      most inoffensive

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    بی‌آزار، بی‌ضرر، بدون زنندگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - His words were inoffensive.
    - اظهارت او ناخوشایند نبود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inoffensive

    1. adjective not obnoxious; harmless
      Synonyms:
      safe harmless unobjectionable mild pleasant friendly quiet calm innocent neutral unobtrusive peaceable humble clean nonprovocative innocuous innoxious retiring
      Antonyms:
      offensive harmful damaging provocative malicious

    ارجاع به لغت inoffensive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inoffensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inoffensive

    لغات نزدیک inoffensive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه