صفت تفضیلی:
more neutralصفت عالی:
most neutralخنثی، بیطرف، بدون جانبداری، بیرنگ، بدون بار (الکتریکی)، (دنده) خلاص
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Switzerland's neutral policies
سیاستهای بیطرفانهی کشور سوئیس
In this case I am neutral.
در این مورد من بیطرفم.
During the war, Turkey remained neutral.
ترکیه در طول جنگ بیطرف باقی ماند.
a neutral country
کشور بیطرف
a neutral particle
ذرهی اتمی بدون بار
The gear is in neutral position.
دنده خلاص است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neutral» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neutral