فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Clinical

ˈklɪnɪkl ˈklɪnɪkl

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

(درمان، آموزش) بالینی، کلینیکی، بستری، وابسته به بستر بیمار، واقع شونده بر بالین بیمار

a clinical thermometer

درجه، دماسنج بالینی

a clinical psychologist

روانشناس بالینی

adjective

(مجازی) (برخورد، نگرش) واقع‌بینانه، خونسردانه، سرد، بی‌احساس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective

(اتاق و غیره) ساده، بدون تزیین

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clinical

  1. adjective dispassionate
    Synonyms:
    objective impersonal disinterested detached unemotional cold analytic emotionless scientific antiseptic
    Antonyms:
    passionate feeling subjective

ارجاع به لغت clinical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clinical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clinical

لغات نزدیک clinical

پیشنهاد بهبود معانی