(درمان، آموزش) بالینی، کلینیکی، بستری، وابسته به بستر بیمار، واقع شونده بر بالین بیمار
a clinical thermometer
درجه، دماسنج بالینی
a clinical psychologist
روانشناس بالینی
(مجازی) (برخورد، نگرش) واقعبینانه، خونسردانه، سرد، بیاحساس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(اتاق و غیره) ساده، بدون تزیین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clinical» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clinical