بیاحساس، عاری از احساسات، بیروح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He stared at the blank wall with an emotionless expression.
با حالتی بیاحساس به دیوار سفید خیره شد.
His voice was emotionless.
صدایش بیروح بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emotionless» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emotionless