پوستکلفت، مقاوم، سرسخت
It takes a thick-skinned person to handle the pressures of working in a high-stress environment.
تحمل فشارهای ناشی از کار در محیطهای پر استرس، فردی پوستکلفت را میطلبد.
The CEO's thick-skinned approach allowed him to make tough decisions without being overly influenced by others' opinions.
رویکرد مقاوم مدیرعامل به او امکان میداد بدون اینکه بیش از حد تحتتأثیر نظرات دیگران قرار بگیرد، تصمیمات سخت را بگیرد.
پوستکلفت، ضخیمپوست، ستبرپوست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Elephants are known for their thick-skinned nature, which helps protect them from predators.
فیلها به خاطر طبیعت پوستکلفتشان معروف هستند که به محافظت از آنها در برابر شکارچیان کمک میکند.
The rhinoceros has a thick-skinned body that acts as armor against potential threats.
کرگدن بدنی ستبرپوست دارد که به عنوان زره در برابر تهدیدات احتمالی عمل میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thick-skinned» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thick-skinned