با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cold-blooded

koʊldˈblʌdɪd kəʊldˈblʌdɪd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: coldblooded

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زیست‌شناسی خونسرد (حیوانات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Most fish and reptiles are cold-blooded.
- اکثر ماهیان و خزندگان خونسرد هستند.
- Amphibians are cold-blooded animals that often live near water sources to regulate their body temperature.
- دوزیستان حیوانات خونسردی هستند که اغلب در نزدیکی منابع آبی زندگی می‌کنند تا دمای بدن خود را تنظیم کنند.
adjective
بی‌عاطفه، بی‌احساس، بی‌رحم (شخص)، از روی خونسردی، بی‌رحمانه (رفتار)
- a coldblooded murderer
- آدم‌کش بی‌رحم
- You're a cold-blooded mother.
- تو یه مادر بی‌عاطفه‌ای.
adjective
سرمایی، حساس به سرما (انسان)
- She was coldblooded and had to wear multiple layers to stay warm.
- او سرمایی بود و برای گرم ماندن مجبور بود چند لایه لباس بپوشد.
- the coldblooded athlete
- ورزشکار حساس به سرما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cold-blooded

  1. adjective cruel, heartless
    Synonyms: barbarous, brutal, callous, cold, dispassionate, hard-boiled, hardened, hard-hearted, imperturbable, inhuman, matter-of-fact, merciless, obdurate, pitiless, relentless, ruthless, savage, steely, stony-hearted, uncompassionate, unemotional, unfeeling, unmoved
    Antonyms: compassionate, demonstrative, feeling, friendly, merciful, nice, sympathetic, warm-blooded

ارجاع به لغت cold-blooded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cold-blooded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cold-blooded

لغات نزدیک cold-blooded

پیشنهاد بهبود معانی