فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cold War

koʊldˈwɔːr kəʊldwɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جنگ سرد (وضعیت خصمانه‌ی حاد میان دو ابرقدرت، همراه با مسابقه‌ی تسلیحاتی و برخورد دیپلماتی و جنگ روانی و غیره که به عملیات مستقیم نظامی منجر نشود) (اغلب با حرف بزرگ)
    • - The Cold War divided the world into two major ideological camps.
    • - جنگ سرد جهان را به دو اردوگاه بزرگ فکری تقسیم کرد.
    • - Many countries were involved in the cold war.
    • - بسیاری از کشورها درگیر جنگ سرد بودند.
  • noun countable
    خصومت (شرایط رقابت و بی‌اعتمادی بدون خشونت به ویژه بین گروه‌های مختلف مانند کارگری و کارفرمایی)
    • - The cold war between the labor union and management intensified.
    • - خصومت بین اتحادیه‌ی کارگری و کارفرمایی تشدید شد.
    • - It was evident that both sides were determined to win this cold war at any cost.
    • - بدیهی بود که هر دو طرف مصمم بودند به هر قیمتی در این خصومت پیروز شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cold war

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cold war» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cold-war

لغات نزدیک cold war

پیشنهاد بهبود معانی