آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Cold Turkey

koʊldˈtɜrːki kəʊldˈtɜːki

معنی cold turkey | جمله با cold turkey

noun slang uncountable

دوره‌ی خماری بعد ترک

During the cold turkey, she experienced insomnia, sweating, and severe anxiety.

درطول دوره‌ی خماری، بی‌خوابی، تعریق و اضطراب شدید را تجربه کرد.

The cold turkey lasted for nearly ten days before he began to feel normal again.

دوره‌ی خماری‌اش حدود ده روز طول کشید تا دوباره احساس طبیعی پیدا کند.

adverb

به‌طور ناگهانی، یک‌باره، بی‌مقدمه، بی‌آمادگی، بی‌درنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He decided to go cold turkey and has not touched opium since.

او تصمیم گرفت یک‌باره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.

She decided to stop using social media cold turkey.

او تصمیم گرفت استفاده از شبکه‌های اجتماعی را به‌طور ناگهانی قطع کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to approach a sales prospect cold turkey

بی‌مقدمه به خریدار احتمالی نزدیک شدن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cold turkey

  1. noun complete and sudden withdrawal from an addictive substance
    Synonyms:
    detox detoxification crash abrupt withdrawal sudden withdrawal on the wagon taking the cure

ارجاع به لغت cold turkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cold turkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cold turkey

لغات نزدیک cold turkey

پیشنهاد بهبود معانی