(درمورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و بهطور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار
He decided to go cold turkey and has not touched opium since.
او تصمیم گرفت یکباره ترک اعتیاد کند و دیگر لب به تریاک نزده است.
(عامیانه) بدون تهیه و تدارک، بدون آمادگی، بیمقدمه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to approach a sales prospect cold turkey
بیمقدمه به خریدار احتمالی نزدیک شدن
(عامیانه) بهطور صریح و بیپرده، بیرودربایستی
I would like to talk to you cold turkey.
دلم میخواهد با تو رک حرف بزنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cold turkey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cold turkey