گذشتهی ساده:
detoxedشکل سوم:
detoxedسومشخص مفرد:
detoxesوجه وصفی حال:
detoxingسمزدایی، پاکسازی، زهرزدایی، تصفیه (دورهای کوتاه که در آن فرد برای پاکسازی بدن، از مصرف مواد ناسالم خودداری میکند)
Recent studies have explored the potential benefits of detox in reducing inflammation.
مطالعات اخیر به بررسی فواید احتمالی پاکسازی در کاهش التهاب پرداختهاند.
a detox diet
رژیم پاکسازی (سمزدایی)
Some nutritionists question the long-term effectiveness of detox.
برخی متخصصان تغذیه در مورد اثربخشی بلندمدت دورهی سمزدایی تردید دارند.
پزشکی سمزدایی اعتیاد، پاکسازی اعتیاد (فرایندی درمانی برای پاکسازی بدن از موادمخدر یا الکل، که معمولاً تحتنظر پزشکان در مراکز تخصصی انجام میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Detox is the first step in addiction recovery.
سمزدایی اعتیاد نخستین گام در فرایند بهبودی از اعتیاد است.
He was admitted to a clinic for detox after years of drug abuse.
او پساز سالها سوءمصرف موادمخدر، برای پاکسازی اعتیاد در کلینیک بستری شد.
سمزدایی کردن، پاکسازی کردن، زهرزدایی کردن، تصفیه کردن (قطع مصرف مواد ناسالم یا مضر برای مدتزمانی معین بهمنظور بهبود سلامت)
Honey can help to detox the body.
عسل میتواند به پاکسازی بدن کمک کند.
She decided to detox by avoiding junk food for a week.
او تصمیم گرفت با اجتناب از غذاهای ناسالم به مدت یک هفته سمزدایی کند.
سمزدایی اعتیاد کردن، پاکسازی اعتیاد داشتن (دریافت درمان پزشکی در مراکز تخصصی برای ترک مصرف بیش از حد الکل یا موادمخدر)
They recommended that he detox under medical supervision.
آنها پیشنهاد کردند که او تحتنظارت پزشکی پاکسازی اعتیاد داشته باشد.
She detoxed in a specialized hospital to overcome her drug addiction.
او در بیمارستانی تخصصی سمزدایی اعتیاد کرد تا بر اعتیاد خود به موادمخدر غلبه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «detox» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detox