فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Detour

ˈdiːtʊr ˈdiːtʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    detoured
  • شکل سوم:

    detoured
  • سوم شخص مفرد:

    detours
  • وجه وصفی حال:

    detouring
  • شکل جمع:

    detours

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    انحراف، خط سیر را منحرف کردن
    • - The road was closed and we had to take a detour.
    • - راه بسته بود و مجبور شدیم از یک راه انحرافی برویم.
    • - Because of the accident they detoured all the cars.
    • - به‌دلیل تصادف همه‌ی ماشین‌ها را از راه فرعی عبور دادند.
    • - We made a detour of Ghom and went straight for Tehran.
    • - ما قم را دور زدیم و مستقیم به سوی تهران رفتیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد detour

  1. noun indirect course
    Synonyms: alternate route, back road, branch, bypass, bypath, byway, circuit, circuitous route, circumbendibus, circumnavigation, circumvention, crotch, deviation, divergence, diversion, fork, roundabout way, runaround, secondary highway, service road, substitute, temporary route

ارجاع به لغت detour

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detour

لغات نزدیک detour

پیشنهاد بهبود معانی