گذشتهی ساده:
detouredشکل سوم:
detouredسومشخص مفرد:
detoursوجه وصفی حال:
detouringشکل جمع:
detoursانحراف، خط سیر را منحرف کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The road was closed and we had to take a detour.
راه بسته بود و مجبور شدیم از یک راه انحرافی برویم.
Because of the accident they detoured all the cars.
بهدلیل تصادف همهی ماشینها را از راه فرعی عبور دادند.
We made a detour of Ghom and went straight for Tehran.
ما قم را دور زدیم و مستقیم به سوی تهران رفتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «detour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detour