امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Highway

    ˈhaɪweɪ ˈhaɪweɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      highways

    معنی

    noun countable A2
    شاهراه، بزرگراه، راه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد highway

    1. noun heavily traveled, capacious road
      Synonyms:
      road street thoroughfare avenue roadway freeway highway boulevard interstate turnpike toll road artery parkway pike four-lane track path drag parking lot superhighway super slab skyway

    ارجاع به لغت highway

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «highway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/highway

    لغات نزدیک highway

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی