فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Interstate

ˈɪnt̬ərsteɪt ˈɪntəsteɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

بین ایالتی، بین ایالت‌ها و کشورهای مختلف

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

interstate commerce

بازرگانی میان ایالتی

interstate 70

بزرگراه (میان ایالتی) شماره 70

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interstate

  1. adjective Involving and relating to the mutual relations of states especially of the United States
    Synonyms:
    domestic internal interior between states interterritorial
    Antonyms:
    intrastate
  1. noun One of the system of highways linking major cities in the 48 contiguous states of the United States
    Synonyms:
    interstate highway

ارجاع به لغت interstate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interstate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interstate

لغات نزدیک interstate

پیشنهاد بهبود معانی