فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Circumvention

ˌsɜːrkəmˈvenʃn ˌsɜːkəmˈvenʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

سرپیچی، احتراز، اجتناب، دورزنی، دور زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They sought a legal circumvention to avoid excessive taxation.

آن‌ها به‌دنبال دور زدنی قانونی برای اجتناب از مالیات بیش از حد بودند.

The circumvention of traditional methods led to innovative solutions.

سرپیچی از روش‌های سنتی منجر به راه‌حل‌های نوآورانه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت circumvention

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumvention» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumvention

لغات نزدیک circumvention

پیشنهاد بهبود معانی