آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Spearhead

ˈspɪrhed ˈspɪəhed

معنی spearhead | جمله با spearhead

noun verb - transitive

نوک نیزه، هر‌چیز نوک‌تیز، رهبری کردن، پیشگامی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The tanks spearheaded the attack.

تانک‌ها جلودار حمله بودند.

His group spearheaded financial reforms.

گروه او پیشتاز اصلاحات مالی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spearhead

  1. verb lead, start

ارجاع به لغت spearhead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spearhead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spearhead

لغات نزدیک spearhead

پیشنهاد بهبود معانی