امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Persuade

pərˈsweɪd pəˈsweɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    persuaded
  • شکل سوم:

    persuaded
  • سوم‌شخص مفرد:

    persuades
  • وجه وصفی حال:

    persuading

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
وادار کردن، متقاعد کردن، ترغیب کردن، مجاب کردن، (به زور استدلال) واداشتن، معتقد کردن، قبولاندن، تلقین کردن، پذیراندن، بر آن داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I persuaded him to study medicine.
- او را متقاعد کردم که پزشکی بخواند.
- She persuaded me that I was wrong.
- او مرا مجاب کرد که در اشتباهم.
- Persuade yourself that you will not fail.
- به خودت تلقین کن که ناکام نخواهی شد.
- He persuaded us that this car is better and we bought it.
- او به ما قبولاند که این اتومبیل بهتر است؛ بنابراین آن را خریدیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persuade

  1. verb cause to believe; convince to do
    Synonyms:
    actuate advise affect allure argue into assure blandish brainwash bring around bring to senses cajole coax convert counsel draw enlist entice exhort gain confidence of get impel impress incite incline induce influence inveigle lead lead to believe lead to do move prevail upon prompt propagandize proselyte proselytize reason satisfy seduce sell stroke sway talk into touch turn on to urge wear down wheedle win argument win over woo work over
    Antonyms:
    discourage dissuade hinder prevent repress stop suppress

لغات هم‌خانواده persuade

  • verb - transitive
    persuade

ارجاع به لغت persuade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persuade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/persuade

لغات نزدیک persuade

پیشنهاد بهبود معانی