فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Persuaded

    American: pərˈsweɪdəd British: pəˈsweɪdɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      persuades

    • وجه وصفی حال:

      persuading

    معنی

    B1
    متقاعد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد persuaded

    1. verb convince
      Synonyms:
      convinced assured satisfied prompted coaxed exhorted
      Antonyms:
      discouraged dissuaded prevented stopped hindered repressed suppressed
    1. verb win approval or support for
      Synonyms:
      convinced induced swayed urged led moved prompted inclined tempted coaxed enticed lured cajoled assured argued converted carried lobbied influenced incited seduced allured brought sold gotten satisfied touted canvassed coerced inveigled wangled finagled
      Antonyms:
      dissuaded dampened neglected
    1. adjective
      Synonyms:
      influenced motivated lured attracted to won over impelled led moved to prevailed upon seduced wheedled allured decoyed having succumbed to pressure brought to see the light turned on (to)

    ارجاع به لغت persuaded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «persuaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/persuaded

    لغات نزدیک persuaded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه