فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prevail Upon

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

(انجام عملی را) قبولاندن، قانع کردن، راضی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

They prevailed upon me to play a few tunes on the piano.

قانعم کردند چند آهنگ با پیانو اجرا کنم.

They finally prevailed upon him to hand in his resignation.

در نهایت قانعش کردند که استعفایش را بدهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prevail upon

  1. verb persuade, influence
    Synonyms:
    influence convince sway induce affect impress get win over promote dispose incline prompt talk into bring around sell draw get around put across argue into suck in crack ram down throat
    Antonyms:
    discourage dissuade leave alone

ارجاع به لغت prevail upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prevail upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prevail-upon-or-with

لغات نزدیک prevail upon

پیشنهاد بهبود معانی