گذشتهی ساده:
prevailedشکل سوم:
prevailedسومشخص مفرد:
prevailsصفت تفضیلی:
more prevailingصفت عالی:
most prevailingرایج، متداول، حاکم، موجود، باب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
at the then prevailing price
به قیمتی که در آن وقت حاکم باشد
the prevailing rural customs
رسوم روستایی متداول
غالب، چیره، قوی، (باد) بیشوز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The prevailing winds here are from the north.
در اینجا بادهای غالب از سمت شمال میوزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prevailing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prevailing