امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unimportant

ˌʌnɪmˈpɔːrt̬nt ˌʌnɪmˈpɔːtnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective B1
بی‌اهمیت، غیرمهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unimportant

  1. adjective of no real worth, value
    Synonyms:
    beside the point casual frivolous frothy immaterial inconsequential inconsiderable indifferent insignificant irrelevant little low-ranking meaningless minor minute negligible nonessential nothing nugatory null of no account of no consequence paltry petty picayune second-rate shoestring slight trifling trivial unnecessary useless worthless zero zilch zip
    Antonyms:
    big important relevant serious useful worthwhile

ارجاع به لغت unimportant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unimportant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unimportant

لغات نزدیک unimportant

پیشنهاد بهبود معانی