بایر، توسعهنیافته، دستنخورده، آبادنشده
The company bought several acres of unimproved land for future development.
شرکت چندین هکتار زمین دستنخورده را برای توسعه در آینده خریداری کرد.
The unimproved terrain made hiking difficult.
زمین آبادنشده پیادهروی را دشوار میکرد.
استفادهنشده، بهکارنرفته، بهرهبردارینشده، ازدسترفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He regretted the unimproved opportunities of his youth.
او از فرصتهای ازدسترفتهی دوران جوانیاش پشیمان بود.
The company has many unimproved opportunities for growth in new markets.
این شرکت فرصتهای استفادهنشدهی زیادی برای رشد در بازارهای جدید دارد.
اصلاحژنتیکینشده، بهبودنیافته (نژادی)
The farm still uses unimproved cattle that are less productive than modern breeds.
مزرعه هنوز از گاوهای اصلاحژنتیکینشده استفاده میکند که بهرهوری کمتری نسبت به نژادهای مدرن دارند.
The unimproved breed of chicken lays fewer eggs.
نژاد بهبودنیافتهی مرغ تخمهای کمتری میگذارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unimproved» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unimproved