فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Improved

ɪmˈpruːvd ɪmˈpruːvd

سوم‌شخص مفرد:

improves

وجه وصفی حال:

improving

صفت تفضیلی:

more improved

صفت عالی:

most improved

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(در مقایسه با قبل) بهبودیافته، بهترشده، رشدیافته، پیشرفت‌کرده، اصلاح‌شده، ارتقایافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

new improved formula

فرمول بهبودیافته‌ی جدید

the improved binary operation methods

متدهای بهبودیافته‌یِ عملیات باینری

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the improved results

نتایج بهترشده

However, as a fee has not been agreed between Boro and Spurs, Sunderland have stepped in with an improved offer.

با این حال، از آنجا که بین دو باشگاه میدلزبرو و اسپرز (تاتنهام هاتسپر) توافقی صورت نگرفته است، ساندرلند با پیشنهادی رشدیافته (از نظر مبلغ) وارد عمل شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد improved

  1. adjective made better
    Synonyms:
    bettered amended repaired enhanced fixed up reformed upgraded revised augmented renovated corrected refined rehabilitated mended modernized enriched remodeled ameliorated reorganized elaborated bolstered up
    Antonyms:
    worsened damaged injured
  1. adjective in better health
    Synonyms:
    well recovered convalescent

لغات هم‌خانواده improved

  • adjective
    improved

ارجاع به لغت improved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «improved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/improved

لغات نزدیک improved

پیشنهاد بهبود معانی