فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Injured

ˈɪndʒərd ˈɪndʒəd

سوم‌شخص مفرد:

injures

وجه وصفی حال:

injuring

معنی

adjective B2

آزار‌دیده، رنجیده، رنجش‌آمیز، حاکی از رنجش، نماینده آسیب‌دیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد injured

  1. adjective harmed
    Synonyms:
    hurt damaged wounded spoiled

لغات هم‌خانواده injured

ارجاع به لغت injured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «injured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/injured

لغات نزدیک injured

پیشنهاد بهبود معانی