امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Injured

ˈɪndʒərd ˈɪndʒəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    injures
  • وجه وصفی حال:

    injuring

معنی

adjective B2
آزار‌دیده، رنجیده، رنجش‌آمیز، حاکی از رنجش، نماینده آسیب‌دیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد injured

  1. adjective harmed
    Synonyms:
    damaged spoiled hurt wounded

لغات هم‌خانواده injured

ارجاع به لغت injured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «injured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/injured

لغات نزدیک injured

پیشنهاد بهبود معانی