با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Enriched

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    enriches
  • وجه وصفی حال:

    enriching

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
(اورانیوم) غنی‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Enriched uranium is a key component of a nuclear weapon.
- اورانیوم غنی‌شده یکی از اجزای کلیدی سلاح هسته‌ای به شمار می‌آید.
- As little as 55 pounds of highly enriched uranium or 18 pounds of plutonium could be used to build a nuclear weapon.
- به‌منظورِ ساخت سلاح هسته‌ای می‌توان از ۵۵ پوند اورانیوم بسیار غنی‌شده یا ۱۸ پوند پلوتونیوم استفاده کرد.
adjective
(با افزودن مواد مغذی) غنی‌‌شده، پُربارشده
- calcium-enriched orange juice
- آب پرتقال غنی‌شده با کلسیم
- Use a whole grain or enriched product.
- غلات کامل یا فراورده‌ی غنی‌شده را مصرف کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enriched

  1. adjective Made better
    Synonyms: improved, embellished, enhanced, fortified
  2. verb Make wealthy or richer
    Synonyms: fertilized, supplemented, ameliorated, improved, adorned, decorated, upgraded, ornamented, garnished, fortified, fattened, expanded, enhanced, endowed, embellished, beautified, fecundated
    Antonyms: deprived, impoverished, taken, reduced, depleted, decreased

لغات هم‌خانواده enriched

ارجاع به لغت enriched

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enriched» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enriched

لغات نزدیک enriched

پیشنهاد بهبود معانی