(از چیزهایی مانند رنگ یا مواد معدنی یا ویژگیهای جالب) غنی بودن، وفور، فراوانی، فراوان بودن، پُربار بودن
tropical gardens with an enormous richness of flora and fauna
باغهای گرمسیری با فراوانی زیاد گیاهان و جانوران
richness of detail
غنی بودن جزئیات
(نگاه کردن یا شنیدن یا بوییدن یا چشیدن) جذابیت فراوان، خوشایند بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
richness of flavor
خوشایند بودن طعم و مزه
I love the richness of the colours.
عاشق جذابیت فراوان این رنگها هستم.
(غذا از نظر میزان کره و روغن و تخممرغ و خامه و غیره) پُرمایه بودن، (عامیانه) پُروپیمون بودن
The richness of the food made him feel slightly ill.
پُرمایه بودن غذا باعث شد کمی بیمار شود.
I do not like the richness of the food.
پُروپیمون بودن غذا رو دوست ندارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «richness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/richness