آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ مهر ۱۴۰۴

    Enrich

    ɪnˈrɪtʃ ɪnˈrɪtʃ

    گذشته‌ی ساده:

    enriched

    شکل سوم:

    enriched

    سوم‌شخص مفرد:

    enriches

    وجه وصفی حال:

    enriching

    معنی enrich | جمله با enrich

    verb - transitive C1

    غنی کردن، پرمایه کردن، پربار کردن، بهبود بخشیدن، ارتقا دادن، غنا بخشیدن (با اضافه کردن چیزی دیگر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    Adding more visual examples will enrich the students’ learning experience.

    افزودن مثال‌های تصویری بیشتر، تجربه‌ی یادگیری دانش‌آموزان را ارتقا می‌دهد.

    Reading a wide range of books can enrich your understanding of the world.

    مطالعه‌ی مجموعه‌ی گسترده‌ای از کتاب‌ها می‌تواند درک شما از جهان را بهبود بخشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to enrich a curriculum

    برنامه‌ی آموزشی را غنی کردن

    to enrich a soil with fertilizer

    خاک را با کود تقویت کردن

    enriched bread

    نان غنی‌شده (به‌طور معمول با ویتامین و غیره)

    verb - transitive

    ثروتمند کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The expanding economy gradually enriched a large number of people.

    اقتصاد شکوفا کم‌کم تعداد زیادی از مردم را به ثروت رساند.

    The discovery of oil greatly enriched the region.

    کشف نفت، آن منطقه را بسیار ثروتمند کرد.

    verb - transitive

    شیمی غنی‌سازی کردن (افزایش درصد ایزوتوپ عنصر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

    مشاهده

    Efforts to enrich uranium beyond the agreed limit raised international concern.

    تلاش‌ها برای غنی‌سازی اورانیوم فراتر از حد توافق‌شده، نگرانی بین‌المللی را برانگیخت.

    Only a few facilities in the world have the technology to enrich plutonium.

    تنها چند مرکز در جهان فناوری لازم برای غنی‌سازی پلوتونیوم را دارند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد enrich

    1. verb improve, embellish
      Synonyms:
      better enhance develop augment embellish upgrade refine supplement cultivate build adorn decorate grace ornament endow flesh out beef up build up sweeten aggrandize ameliorate step up spike jazz up hop up jack up run up soup up pad pyramid make rich pour it on parlay figure in
      Antonyms:
      reduce decrease deplete impoverish take

    لغات هم‌خانواده enrich

    • noun
      riches, richness, enrichment
    • adjective
      rich, enriched
    • verb - transitive
      enrich
    • adverb
      richly

    سوال‌های رایج enrich

    گذشته‌ی ساده enrich چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده enrich در زبان انگلیسی enriched است.

    شکل سوم enrich چی میشه؟

    شکل سوم enrich در زبان انگلیسی enriched است.

    وجه وصفی حال enrich چی میشه؟

    وجه وصفی حال enrich در زبان انگلیسی enriching است.

    سوم‌شخص مفرد enrich چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد enrich در زبان انگلیسی enriches است.

    معنی enrich به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «enrich» در زبان فارسی به «غنی‌کردن»، «پربار کردن» یا «افزودن ارزش و کیفیت» ترجمه می‌شود.

    این فعل در زبان انگلیسی بار معنایی مثبتی دارد و معمولاً زمانی به کار می‌رود که چیزی از نظر کیفیت، محتوا یا ارزش بهبود پیدا می‌کند. وقتی می‌گوییم چیزی «enrich» شده است، منظور این است که آن موضوع نه‌تنها کامل‌تر، بلکه باارزش‌تر و سودمندتر از حالت اولیه‌اش شده است. این واژه می‌تواند به حوزه‌های گوناگون مربوط شود؛ از دانش و تجربه گرفته تا مواد غذایی، روابط انسانی و حتی زندگی شخصی.

    در حوزه‌ی آموزش و یادگیری، «enrich» اغلب برای توصیف فرآیند افزودن عمق و کیفیت به دانش یا تجربه‌های آموزشی استفاده می‌شود. برای مثال، وقتی گفته می‌شود یک کتاب یا دوره‌ی آموزشی می‌تواند ذهن دانشجویان را enrich کند، به این معناست که آن‌ها از نظر فکری و فرهنگی رشد پیدا می‌کنند. در اینجا «enrich» نشان‌دهنده‌ی توسعه‌ی ظرفیت‌های ذهنی و افزودن ارزش به فرآیند یادگیری است.

    در زمینه‌ی علمی و صنعتی، این واژه گاهی معنایی تخصصی‌تر به خود می‌گیرد. برای نمونه، در شیمی یا صنایع غذایی، «enrich» ممکن است به معنای افزودن مواد مغذی به خوراکی‌ها یا افزایش غلظت یک عنصر خاص باشد. اصطلاحاتی مانند «enriched food» (غذای غنی‌شده) یا «enriched fuel» (سوخت غنی‌شده) در این دسته قرار می‌گیرند. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه هم در زبان عمومی و هم در زبان تخصصی نقش کلیدی دارد.

    از منظر اجتماعی و انسانی نیز «enrich» جایگاه ویژه‌ای دارد. زمانی که روابط انسانی یا تجربیات فردی باعث رشد و بهبود زندگی شخص می‌شوند، می‌توان گفت آن روابط یا تجربیات زندگی او را enrich کرده‌اند. برای مثال، سفر به یک کشور جدید، آشنایی با فرهنگ متفاوت یا ارتباط با انسان‌های الهام‌بخش می‌تواند زندگی فرد را از نظر معنوی و فکری پربار کند.

    «enrich» واژه‌ای است که همواره بر افزودن کیفیت و ارزش دلالت دارد. خواه در زمینه‌ی علمی و تخصصی، خواه در عرصه‌ی اجتماعی و فردی، این واژه بیانگر فرآیندی است که چیزی را از حالت ساده و اولیه به سطحی بالاتر و پربارتر ارتقا می‌دهد. به همین دلیل، «enrich» نه‌تنها در زبان انگلیسی روزمره، بلکه در متون علمی، ادبی و تخصصی نیز کاربرد فراوان دارد و بار مثبت و ارزش‌افزای خود را همواره حفظ می‌کند.

    ارجاع به لغت enrich

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «enrich» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enrich

    لغات نزدیک enrich

    • - enrapture
    • - enregister
    • - enrich
    • - enriched
    • - enrichment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.