فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ameliorate

əˈmiːliəreɪt əˈmiːliəreɪt

گذشته‌ی ساده:

ameliorated

شکل سوم:

ameliorated

سوم‌شخص مفرد:

ameliorates

وجه وصفی حال:

ameliorating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

بهتر کردن، اصلاح کردن، چاره کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The economic situation has ameliorated considerably.

وضع اقتصادی به‌طورقابل‌ملاحظه‌ای بهتر شده است.

There has been no further amelioration in her condition.

حال او اصلاً بهتر نشده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ameliorate

  1. verb make, become better
    Synonyms:
    help improve relieve alleviate mitigate lighten upgrade amend step up meliorate
    Antonyms:
    worsen

ارجاع به لغت ameliorate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ameliorate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ameliorate

لغات نزدیک ameliorate

پیشنهاد بهبود معانی