آخرین به‌روزرسانی:

Alleviate

əˈliːvieɪt əˈliːvieɪt

گذشته‌ی ساده:

alleviated

شکل سوم:

alleviated

سوم‌شخص مفرد:

alleviates

وجه وصفی حال:

alleviating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

کم کردن، کاهش دادن، فرونشاندن، آرام کردن، کاستن از، تقلیل دادن، تسکین دادن، گساریدن (رنج و درد و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Taking a walk outside can help alleviate stress and anxiety.

پیاده‌روی در خارج از منزل می‌تواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند.

a drug to alleviate a toothache

دارویی برای تسکین دندان درد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to alleviate poverty

کم کردن فقر

When a fever is alleviated and its alleviation is through a fragrant and clean distillation.

چون تب بگسارد و گساریدن آن به عرقی خوشبوی و پاکیزه باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alleviate

  1. verb relieve; lessen
    Synonyms:
    ease lessen lighten mitigate allay assuage mollify pacify take the edge off take the sting out soft-pedal pour oil on
    Antonyms:
    increase intensify heighten aggravate magnify

سوال‌های رایج alleviate

گذشته‌ی ساده alleviate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده alleviate در زبان انگلیسی alleviated است.

شکل سوم alleviate چی میشه؟

شکل سوم alleviate در زبان انگلیسی alleviated است.

وجه وصفی حال alleviate چی میشه؟

وجه وصفی حال alleviate در زبان انگلیسی alleviating است.

سوم‌شخص مفرد alleviate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد alleviate در زبان انگلیسی alleviates است.

ارجاع به لغت alleviate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alleviate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alleviate

لغات نزدیک alleviate

پیشنهاد بهبود معانی