با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lessen

ˈlesn ˈlesn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lessened
  • شکل سوم:

    lessened
  • سوم‌شخص مفرد:

    lessens
  • وجه وصفی حال:

    lessening

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
کمتر کردن، کاهش دادن، کاستن، خرد کردن، تقلیل دادن، ویدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- This pill will lessen your pain.
- این قرص درد شما را کم خواهد کرد.
- to lessen the gap between the poor and the rich
- کم کردن فاصله‌ی بین فقرا و ثروتمندان
- ... if the length of life is suddenly lessened
- ... اگر ویدا شود یکبارگی عمر
verb - intransitive
کمتر شدن، کاهش یافتن، کاستن، خرد شدن، تقلیل یافتن، ویدا شدن
- The pain was lessening.
- درد داشت کم می‌شد.
- My appetite tends to lessen when I'm feeling stressed.
- وقتی اضطراب دارم، اشتهایم کم می‌شود.
verb - transitive
خوار کردن، پست کردن، تحقیر کردن، تنزل دادن، بی‌ارزش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lessen

  1. verb lower, reduce
    Synonyms: abate, abridge, amputate, attenuate, become smaller, clip, close, contract, crop, curtail, cut, cut back, decline, decrease, de-escalate, degrade, die down, dilute, diminish, downsize, drain, dwindle, ease, erode, grow less, impair, lighten, minify, minimize, mitigate, moderate, narrow, roll back, shrink, slacken, slack up, slow down, soft-pedal, take the bite out, take the edge off, take the sting out, taper, taper off, thin, truncate, weaken, wind down
    Antonyms: enlarge, extend, increase, raise, strengthen

ارجاع به لغت lessen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lessen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lessen

لغات نزدیک lessen

پیشنهاد بهبود معانی