با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Wind Down

waɪnd daʊn wɪnd daʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb C2
    پایان دادن، خاتمه دادن، لغو کردن، پایان یافتن، به اتمام رسیدن، متوقف کردن
    • - The company decided to wind down its operations in the overseas market.
    • - این شرکت تصمیم گرفت فعالیت‌های خود را در بازار خارج از کشور لغو کند.
    • - As the sun began to set, the party started to wind down.
    • - وقتی خورشید غروب کرد، مهمانی پایان یافت.
  • phrasal verb
    استراحت کردن، آرامیدن، آرام شدن، غنودن
    • - Let's wind down by watching a movie before bed.
    • - بیایید قبل‌از خواب با تماشای فیلم آرام شویم.
    • - After a long day of work, it's important to wind down.
    • - پس‌از یک روز کاری طولانی، مهم است که استراحت کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت wind down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wind down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wind-down

لغات نزدیک wind down

پیشنهاد بهبود معانی