آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Narrow

ˈneroʊ ˈnærəʊ

گذشته‌ی ساده:

narrowed

شکل سوم:

narrowed

سوم‌شخص مفرد:

narrows

وجه وصفی حال:

narrowing

صفت تفضیلی:

narrower

صفت عالی:

narrowest

معنی narrow | جمله با narrow

adjective B1

تنگ، کم‌پهنا، باریک، دراز و باریک، محدود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

a narrow road

راه باریک

a narrow river

رود کم عرض

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The garden gate was too narrow for cars to pass.

در باغ برای عبور ماشین‌ها به اندازه‌ی کافی عریض نبود.

narrow sidewalks

پیاده‌روهای باریک

narrow alleys

کوچه‌های تنگ

narrow hipped

لاغر سرین، لاغر میان

narrow natural resources

منابع طبیعی محدود

In a narrower sense, history is a record of human events.

به معنی محدودتری، تاریخ عبارت‌است‌از: ثبت رویدادهای بشری.

narrow bounds

مرزهای ناگسترده، محدودیت های زیاد

a narrow income

درآمد قلیل

a narrow majority

اکثریت کم

narrow individual

آدم کوته‌بین

a narrow mind

مغز متحجر

a narrow inspection

بررسی دقیق

a narrow interpretation of the law

تفسیر باریک‌بینانه‌ای از قانون

a narrow escape

فرار نزدیک به گرفتاری (یا خطر)

Verrazano Narrows

دریای باریک ورازانو (در نیویورک)

a narrow market

بازار کساد

a narrow price range

قیمت‌هایی که دامنه‌ی نوسان آن‌ها کم است

verb - transitive

باریک کردن، محدود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Over the many years, he narrowed his views on education.

در طی سالیان دراز عقاید خود را درباره‌ی آموزش‌وپرورش محدود کرد.

to narrow an argument

بحثی را محدود و منحصر کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After a week of interviews, the list of candidates for the job was narrowed down to five.

پس از یک هفته مصاحبه فهرست نامزدهای آن شغل به پنج نفر تقلیل داده شد.

verb - intransitive

باریک شدن

Here the river narrows.

در اینجا رودخانه باریک می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد narrow

  1. adjective confined, restricted
    Antonyms:
  1. adjective cheap, stingy

Phrasal verbs

narrow down

منحصر کردن، محدود کردن

Collocations

the narrows

نام تنگ دریایی که جزیره‌ی لانگ ایلند را از جزیره‌ی ستاتن ایلند جدا می‌کند (ایالت نیویورک - امریکا)

سوال‌های رایج narrow

گذشته‌ی ساده narrow چی میشه؟

گذشته‌ی ساده narrow در زبان انگلیسی narrowed است.

شکل سوم narrow چی میشه؟

شکل سوم narrow در زبان انگلیسی narrowed است.

وجه وصفی حال narrow چی میشه؟

وجه وصفی حال narrow در زبان انگلیسی narrowing است.

سوم‌شخص مفرد narrow چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد narrow در زبان انگلیسی narrows است.

صفت تفضیلی narrow چی میشه؟

صفت تفضیلی narrow در زبان انگلیسی narrower است.

صفت عالی narrow چی میشه؟

صفت عالی narrow در زبان انگلیسی narrowest است.

ارجاع به لغت narrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «narrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/narrow

لغات نزدیک narrow

پیشنهاد بهبود معانی