صفت تفضیلی:
more linearصفت عالی:
most linearخطی، طولی، دراز، باریک، کشیده
خطی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
linear array
آرایهی کشایی
linear design
طرح خط دار(رجی)
A wire can be a linear conductor.
سیم میتواند یک رسانای طولی باشد.
a linear leaf
برگ دراز
linear circuit
مدار خطی
linear equation
معادلهی کشایی، معادلهی خطی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «linear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/linear