امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Digital

    ˈdɪdʒətl ˈdɪdʒətl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective A2
    انگشتی، پنجه‌ای، رقمی، وابسته به شماره

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun adjective
    رقمی
    - the digital skills needed for playing the piano
    - مهارت‌های انگشتی لازم برای نواختن پیانو
    - digital examination
    - آزمایش با انگشت
    - digital watch
    - ساعت کامپیوتری، ساعت شماری
    - digital thermometer
    - گرماسنج دیجیتال، گرماسنج شماری (رقمی)
    - digital recording
    - ضبط صوت رقمی (دیجیتال)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد digital

    1. adjective Using a row of digits, rather than numbers on a dial, to provide numerical information
      Antonyms:
      analogue

    ارجاع به لغت digital

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «digital» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/digital

    لغات نزدیک digital

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return