گشودهشده، بازشده، کشیدهشده، درازشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bird soared through the sky with its outstretched wings.
پرنده با بالهای گشودهشدهاش در آسمان اوج گرفت.
The queen greeted her subjects with an outstretched hand.
ملکه با دستی درازشده به رعایای خود سلام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outstretched» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outstretched