متوالی، پیدرپی
پی درپی، پیاپی، متوالی، مسلسل، ارثی، توارثی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We drove back successive waves of attackers.
موجهای پیاپی حملهکنندگان را پس راندیم.
three successive nights
سه شب پیدرپی
the idea of a world order, successive both to the pagan and the Christian
اندیشهی یک نظام جهانی که در پیآیند نظامهای شرکگرایی و مسیحیت است
The books was followed by many successive editions too.
آن کتاب دارای ویراستهای متعدد بعدی نیز بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «successive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/successive