حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Consecutive
kənˈsekjətɪv
kənˈsekjətɪv
معنی consecutive | جمله با consecutive
adjective
C2
پیدرپی، متوالی، پشت سرهم، (دستور زبان) نتیجهای
adjective
پیاپی، متوالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
four consecutive hours
چهار ساعت متوالی
a consecutive conversation
مکالمهی پیدرپی
نمونهجملههای بیشتر
consecutive reasoning
استدلال منطقی
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد consecutive
-
adjective in sequenceSynonyms:following after in order successive connected continuous going on sequential constant understandable logical increasing running later progressive chronological succeeding ensuing in turn one after another uninterrupted sequent serial succedent seriate successional serialized seriatimAntonyms:
ارجاع به لغت consecutive
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «consecutive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consecutive
لغات نزدیک consecutive
- - consecration
- - consecution
- - consecutive
- - consecutively
- - consensual
