به نوبت، به ترتیب، به طور منظم، به نوبهی خود، در جای خود، متعاقباً، نتیجتاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company invested in new technology, which in turn increased productivity.
شرکت در تکنولوژی جدید سرمایهگذاری کرد که به نوبهی خود باعث افزایش بهرهوری شد.
The teacher praised the students for their hard work, and in turn, they showed their appreciation by giving her a gift.
معلم دانشآموزان را به خاطر سختکوشیشان تحسین کرد و آنها متعاقباً قدردانی خود را با هدیهای نشان دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «in turn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-turn